سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرگویی، حکیم را می لغزاند و بردبار را ملول می کند، پس پرگویی مکن که به ستوه آوری و کوتاهی مکن که خوار گردی . [امام علی علیه السلام]

سینما
نویسنده :  سالار ملک نیا

همایون ارشادی ِ لیلا حاتمی - علی مصفا ( جشنواره کارلو ویو واری)

جمال ساداتیان - ترانه علی دوستی - اصغر فرهادی

جشنواره  لو کارنو ۲۰۰۶

مخملباف درکنار بازیگران سفر به قندهار

نیوشا ضیغمی


یکشنبه 86/4/10 ساعت 3:36 عصر
نویسنده :  سالار ملک نیا

 

دسته سیزده نفره اوشن Ocean"s Thirteen

                                                    

 

کارگردان: استیون سادربرگ. فیلمنامه: برایان کاپلمن، دیوید لوین بر اساس شخصیت های خلق شده توسط جورج کلایتون جانسون و جک راسل گولدن راسل. موسیقی: دیوید هولمز. مدیر فیلمبرداری: استیون سادربرگ. تدوین: استفن میریونه. طراح صحنه: فیلیپ مسینا. بازیگران: جورج کلونی[دنی اوشن]، براد پیت[راستی رایان]، مت دیمن[لینوس کالدول/لنی پپریج]، مایکل منتل[دکتر استن]، الیوت گولد[روبن تیشکاف]، ال پاچینو[ویلی بنک]، دان چیدل[باشر تار]، شابو چین[ین/آقای وانگ]، کیسی افلک[ویرجیل مالوی]، کارل راینر[سول بلوم/کنزینگتون چاب]، ادی ایزارد[رومن نیجل]، جولین سندز[گره کومونتگمری]، ونسان کسل[فرانسوا تولوئه]، اندی گارسیا[تری بندیکت]، الن بارکین[ابی گیل اسپاندر]. ١٢٢ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ آمریکا. نام دیگر: 13، Ocean"s 13.

پس از سرقت میلیون ها دلار از تری بندیکت به قصد تنبیه وی در قسمت پیشین، این بار دنی اوشن و گروهش به سراغ یکی دیگر از بی رحم ترین قمارخانه داران دنیا به نام ویلی بنک می روند. چون جناب بنک به شکلی ناجوانمردانه سر یکی از کهن سال ترین اعضای گروه اوشن به نام روبن تیشکاف کلاه گذاشته و سهم او از هتل/قمارخانه جدیدشان را به ثمن بخس خریداری کرده است. این واقعه باعث حمله قلبی روبن شده و به بستری شدن او در بیمارستان ختم می شود. از این رو دنی اوشن بار دیگر گروه را دور هم جمع می کند تا انتقام روبن را از بنک بگیرد. ولی برای این کار نیاز به نفر سیزدهمی هم هست و او کسی نیست جز تری بندیکت... البته فرانسوا تولوئه نیز که از نقشه جدید اوشن و دوستانش بو برده، قصد دارد تا سربزنگاه حاصل دستبرد آنها را به جیب بزند.

چرا باید دید؟

 استیون سادربرگ متولد ١٩٦٣ آتلانتا، از معدود کارگردان های خوش قریحه امروز آمریکایی است که حتی درون سیستم بازسازی و دوباره سازی هالیوود فیلم هایش دیدنی است. خواه بازسازی سریال انگلیسی قاچاق باشد؛ خواه فیلم مفرح دسته یازده نفری اوشن! سادربرگ سوئدی تبار در پایان دهه ١٩٨٠ با فیلم سکس، دروغ و نوار ویدیو به شهرت رسید. فیلم های بعدی او در دهه ١٩٩٠ مانند کافکا، خارج از دید و انگلیسی[لایمی] هم اکنون جزو کلاسیک های مدرن به شمار می روند و فیلم های نیم دهه اخیر وی مانند قاچاق، سه قسمت ماجراهای دنی اوشن، آلمانی خوب و ...که بیشتر در قالب فیلم های پر خرج تر و استودیویی تولید شده اند یا بازسازی و دوباره سازی فیلم های کم و بیش موفق قدیمی یا ادای دینی به آنهاست. انبوه جوایزی که سادربرگ برای فیلم هایش دریافت کرده، می تواند دهان هر منتقدی را ببندد. ولی آن چه در تحسین این جماعت[و صد البته تماشاگران] از فیلم های وی نقش اصلی را بازی می کند، حرفه ای بودن همه جانبه اوست. سادربرگ می نویسد، کارگردانی ، فیلمبرداری و تدوین می کند و به تمام معنی یک مولف است. او در کنار فیلم های مستقل و تجربی سال های اخیر، فیلم های خوش ساخت تجاری نیز روانه بازار کرده و چنین به نظر می رسد که ماجراهای این دزدان خوش قیافه تا مدت های مدید بتواند اسباب تفریح سازندگان و تماشاگرانش را فراهم کند. دسته سیزده نفری اوشن یکی از آن نمونه های تفریح ناب و سینمای مردم پسند است که در هفته اول نمایش خود بیش از ٣٦ میلیون دلار فروش داشته و یقیناً تبدیل به یکی از فیلم های پر فروش امسال خواهد شد.

این اتفاق همچون قسمت های قبلی نه فقط در سایه روایت بی عیب و نقص سادربرگ، بلکه به مدد حضور نام های پر اهمیتی چون کلونی، پیت، گارسیا و ... رخ خواهد داد که این بار نامی جذاب چون ال پاچینو نیز در کنارشان قرار گرفته است. هر کدام از این نام ها به تنهایی برای موفقیت یک فیلم کافی است. البته این چیدمان در قسمت دوم نیز وجود داشت، اما برخورد منتقدان و تماشاگران در قیاس با اولین بخش این مجموعه اندکی سرد تر بود و امید می رود که این بار برخورد بهتری میان دو طرف رخ دهد. هر چه باشد در زمانه ای به سر می بردیم که فیلمهای چند قسمتی یا دنباله دار و بازسازی و دوباره سازی اکران سینماها را به خود اختصاص داده اند و هیچ کس هم شکایتی ندارد! به نظر من دسته ١٤، ١٥، ١٦ و ... نفری اوشن هم ساخته خواهد شد و بر خلاف بازسازی های بی و آب رنگ فیلم های پر ماجرای دهه های ١٩٦٠ و ٧٠ اروپایی و آمریکایی درباره سرقت های بزرگ[مانند کار ایتالیایی و ماجرای تامس کراون] موفق خواهد شد. چون سادربرگ سعی در بازسازی همان حال و هوا دارد و با استفاده از ترفند های بصری آن فیلم ها مانند اسپلیت اسکرین موفق هم می شود. تنها نکته منفی که در این روند وجود دارد ترسیم چهره ای جذاب از سارقین گرامی است که در مبارزه با دیگر نا مردان روزگار به هر مهارتی مسلح اند و اگر نباشند هم باکی نیست: یک نابغه دیگر برای جبران این نقص به گروه اضافه می شود!

فراموش نکنیم که دوربین سیال سادربرگ که ماجراها را تعقیب می کند سهمی اساسی در موفقیت فیلم دارد و آن را از تولیدات مشابه این سالها متمایز می کند. به همین خاطر از گفتن جمله"نه دیگه! یک ماجرای دیگر از دنی اوشن؟! بس است!" خودداری کنید و به دیدن این فیلم بروید. البته اگر خواهان دو ساعت تفریح درجه یک هستید!

ژانر: مهیج، جنایی، کمدی.



سه شنبه 85/10/26 ساعت 10:23 عصر
نویسنده :  سالار ملک نیا

 

گزارش جشن:

مراسم اهدای تندیس‌های دهمین جشن‌خانه سینما با حضور جمعی از هنرمندان و مسئولین دولتی در تالار وحدت برگزار شد.

در ابتدای مراسم فرشید منافی مجری رادیو که اجرای این برنامه را برعهده داشت، از پرویز پرستویی و آیدین آغداشلو برای اهداء تندیس بازیگر نقش مکمل مرد دعوت کرد تا به‌روی صحنه بیایند.

در این بخش تندیس به بیژن امکانیان برای بازی در فیلم "تقاطع" اهدا شد.

وی گفت: غافلگیر شدم، ‌٢٧ سال است که به عنوان بازیگر حرفه‌ای کاری کنم. از زمان ساخت فیلم "گلهای داوودی" تلاش کردم و منتظر تشویق بودم اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و این اولین جایزه‌ای است که می‌گیریم و برای من ارزشمند است.

امکانیان همچنین از فیلم "تقاطع" یاد کرد و گفت: از کارگردان این فیلم ابوالحسن داودی تشکر می‌کنم که با ساخت چنین فیلمی باعث شد، بازی من شناخته شود چون بازیگر فقط در فیلم خوب است که دیده می‌شود.

در بخش دیگر، تندیس بازیگر نقش مکمل زن را هاله بختیاری جوان‌ترین دانشمند انرژی هسته‌ای به همراه مهتاب کرامتی بازیگر و سفیر فرهنگی ایران در یونسکو اهدا کردند.

پانته‌آ بهرام که به طور مشترک با ترانه علیدوستی این تندیس را برای بازی در فیلم "چهارشنبه سوری" دریافت کرد از فیلم "چهارشنبه‌سوری" به عنوان فیلمی که جزء ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما است یاد کرد.

به گزارش ایسنا، در ادامه این مراسم رسول صدرعاملی دبیر دهمین جشن خانه سینما گفت: ما به سنت این نوع مراسم‌ها تا هفته‌ی گذشته ـ قرار داشتیم بیانیه‌ای قرائت کنیم اما برخورد نمایندگان مجلس در بحث تحقیق و تفحص که با اتهامات بی‌شمار به عرصه‌ی هنر این مملکت از جمله سینماگران همراه بود متاسف شدیم و از بیانیه صرف نظر کردیم ؛ چرا که آن‌ها باید تکلیف خودشان را با این مسایل مشخص کنند.

وی گفت: مسوولین اجرایی به سینما کمک کنند تا سینمای ایران در خدمت ایران باشد.

وی همچنین از معاونت سینمایی، شهرداری تهران و هیات مدیره خانه سینما در جهت کمک به برگزاری این مراسم سپاسگذاری کرد.

در ادامه این مراسم بزرگداشت "آکیروکورساوا" توسط علیرضا شجاع‌نوری برگزارشد.

علیرضا شجاع‌نوری که برای برگزاری این بزرگداشت به روی صحنه آمده بود، گفت: خیلی خوشحالم که از جانب سینمای ایران قرار است از هنرمند بزرگی مثل "آکیروکورساوا" تقدیر کنم، منتهی ایشان در قید حیات نیستند، بنابراین شایسته‌ترین فرد که می‌توانم از آن تقدیر کنم یارهمیشگی او است که از اولین فیلم "کوروساوا" همراهش بوده است.

تریو نوگاهی (دستیار و فیلمنامه‌نویس کوروساوا) به همراه ساتورا ایزکی ( تهیه‌کننده سینمای ژاپن) و دایساکو کیمورا (مدیر فیلمبرداری آثار کوروساوا) به روی صحنه آمدند.

نوگاهی گفت: از طرف موسسه کوروساوا از اهدا این تندیس تشکر می‌کنم.

 



اسامی برگزیدگان و کاندیداها

 

بهترین فیلم: تقاطع (ناصر شفق و سعید حاجی میری)

تندیس ویژه هیات داوران : کافه ستاره (مصطفی شایسته)

دیگر نامزدها:

چهارشنبه سوری (سیدجمال ساداتیان)

عصر جمعه (جهانگیر کوثری)

 

بهترین کارگردانی: ابوالحسن داودی برای « تقاطع »

دیگر نامزدها:

سامان سالور (چند کیلو خرما برای مراسم تدفین)

اصغر فرهادی (چهارشنبه سوری)

سامان مقدم (کافه ستاره)

 

بهترین فیلمنامه: « به آهستگی » (پرویز شهبازی)

دیگر نامزدها:

« تقاطع » (فرید مصطفوی و ابوالحسن داودی)

« چهارشنبه سوری » (اصغر فرهادی و مانی حقیقی)

« چند کیلو خرما برای مراسم تدفین » (سامان سالور)

« عصر جمعه » (فرید مصطفوی)

 

بهترین بازیگر مرد نقش اول: رضا کیانیان (یک بوس کوچولو)

دیگر نامزدها:

پرویز پرستویی (به نام پدر)

خسرو شکیبایی (چه کسی امیر را کشت؟)

حمید فرخ نژاد (چهارشنبه سوری)

محمدرضا فروتن (به آهستگی)

 

بهترین بازیگر زن نقش اول: هدیه تهرانی (چهارشنبه سوری)

دیگر نامزدها:

گلاب آدینه (وقتی همه خواب بودند)

رویا تیموریان (کافه ستاره)

رویا نونهالی (عصر جمعه)

 

بهترین بازیگر مرد نقش مکمل: بیژن امکانیان (تقاطع)

دیگر نامزدها:

حامد بهداد (کافه ستاره)

آتیلا پسیانی (چه کسی امیر را کشت?)

حسن پورشیرازی (به آهستگی)

 

بهترین بازیگر زن نقش مکمل: پانته آ بهرام و ترانه علیدوستی (چهارشنبه سوری)

دیگر نامزدها:

الناز شاکردوست (چه کسی امیر را کشت؟)

مهتاب نصیرپور (به نام پدر)

در حاشیه :

- در ابتدای این مراسم کلیپی از روند انتخاب مجری این مراسم بصورت طنز پخش شد.

- مجری در ابتدای این مراسم گفت: امیدواریم این مراسم در اخبار 60 ثانیه‌ای تلویزیون پخش نشود.

- همچنین در این مراسم برندگان به همراه افرادی که جوایز را اهدا می‌کردند با هم عکس یادگاری می‌گرفتند.

- در بخش دیگری از این مراسم بخشی از دیدار رهبر معظم انقلاب و بیانات ایشان با کارگردانان پخش شد.

- همچنین در بخش دیگری از این مراسم با پخش کلیپی از هنرمندانی درگذشته یاد شد. در این کلیپ نام افرادی همچون منوچهر آتشی، مهین و مصطفی اسکویی، جعفر بزرگی، شهریار پارسی‌پور، سروش خلیلی، حمید رخشانی، رضا سعیدی، حسین کسبیان، ایرج گل‌افشان، پوپک گلدره، فریدون گله، محمدجواد گنجی‌زاده، مرتضی ممیز، ملیحه نظری، منوچهر نوذری و ... به چشم می‌خورد.

- همچنین شب‌نامه‌ای بصورت طنز از طرف افرادی که در سطح شهر سی‌دی‌های غیر مجاز فیلمهای ایرانی را می‌فروشند توسط مجری قرائت شد.

- در بخشی از این مراسم هنرمندان مختلفی در یک کلیپ به مخاطبین نسبت به خرید سی‌دی‌های قاچاق هشدار دادند.


جمعه 85/7/21 ساعت 7:22 صبح
نویسنده :  سالار ملک نیا

آرشیو - 1383

49 فیلم

جستجو بر اساس سال ساخت:

1384

1383

1382

1381

1380

1379

1378

1377

1376

1375

1374

1373

1372

1371

1370

1369

1368

1367

1366

1365

1364

1363

1362

1361

1360

1359

قبل از انقلاب (1340 تا 1358)



- آکواریوم  /  ایرج قادری

 

- از دور دست  /  رامین محسنی

- ازدواج به سبک ایرانی  /  حسن فتحی

- ازدواج صورتی  /  منوچهر مصیری

- اسپاگتی در هشت دقیقه  /  رامبد جوان

- انتخاب  /  تورج منصوری

 

- بازنده  /  قاسم جعفری

- باغهای کندلوس  /  ایرج کریمی

- ماهی ها عاشق می شوند  /  علی رفیعی

- به آهستگی  /  مازیار میری

- به رنگ ارغوان  /  ابراهیم حاتمی کیا

- بیدارشو آرزو  /  کیانوش عیاری

- بید مجنون  /  مجید مجیدی

 

- پرونده هاوانا  /  علیرضا رئیسیان

- پشت پرده مه  /  پرویز شیخ طادی

- پل سیزدهم  /  استیون راش

- پوکر  /  کاظم راست گفتار  (رجوع شود به « نقاب »)

 

- تردست  /  محمدعلی سجادی

- تنهایی باد  /  وحید موساییان

 

- جزیره آهنی  /  محمد رسول اف

- جنگ کودکانه  /  ابوالقاسم طالبی

- چای نت  /  حسین قناعت

- حکم  /  مسعود کیمیایی

- خیلی دور، خیلی نزدیک  /  رضا میرکریمی

 

- در به درها  /  امیرحسین صدیق

- دم صبح  /  حمید رحمانیان

- دیروقت  /   اصغر نعیمی

- دیشب باباتو دیدم آیدا  /  رسول صدرعاملی

 

- رازها  /  محمدرضا اعلامی

- رستگاری در هشت و بیست دقیقه  /  سیروس الوند

- زن زیادی  /  تهمینه میلانی

 

- سالاد فصل  /  فریدون جیرانی

- سرتو بدزد رفیق  /  علی عبدالعلی زاده

- سرود تولد  /  علی قوی تن

 

- شاخه گلی برای عروس  /  قدرت الله صلح میرزایی

- شارلاتان  /  آرش معیریان

- شبانه  /  امید بنکدار، کیوان علی محمدی

 

- صبحی دیگر  /  ناصر رفایی

- طبل بزرگ زیر پای چپ  /  کاظم معصومی

 

- غروب شد بیا  /  انسیه شاه حسینی

 

- کافه ستاره (نفستو حبس کن) /  سامان مقدم

- گل یخ  /  کیومرث پوراحمد

- گیلانه  /  رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب

 

- ما همه خوبیم  /  بیژن میرباقری

- مجردها  /  اصغر هاشمی

- مرثیه برف  /  جمیل رستمی

- مواجهه  /  سعید ابراهیمی فر

 

- نقاب  /  کاظم راست گفتار

- نگاه  /  سپیده فارسی

- نیلوفر آبی  /  مهدی صباغزاده

 

- هشت پا  /  علیرضا داودنژاد

- یک بوسه کوچولو  /  بهمن فرمان آرا

- یک تکه نان  /  کمال تبریزی

 

 

بزودی ...

 

- ته دنیا  /  بهروز افخمی

- دوئت  /  سیدجواد هاشمی

- جمشید و خورشید  /  بهروز یغماییان

- سگهای ولگرد  /  مرضیه مشکینی

- فرزند صبح  /  بهروز افخمی

- گرداب  /  حسن هدایت

- محفل ایکس  /  حبیب کاوش

- یک شب  /  نیکی کریمی


دوشنبه 84/4/13 ساعت 3:8 عصر
نویسنده :  سالار ملک نیا

     [همه گالری‌ها]

     [گالری کارتون و کاریکاتور]

     [همه گفت‌وگوها]

        آموزشگاههای سینمایی

نقد فیلم نقاب

حجاب که نمادی از یک دختر ایرانی هست سوار بر لامبورگینی قرمز رنگ امریکایی شروع میشه شاید تناقضی که تو همین سکانس اول هست اولین نقد و تمسخریه که کارگردان نسبت به فرهنگ ایرانی و حجاب کرده که ببینید این زن اگه یه دختر ایرانی مجبور به حفظ اصل حجاب در دنیای امروز چه حالت تمسخر امیزی داره که البته در حین فیلم نگار میگه که من چادر رو فقط اینجا پوشیدم یعنی من فلسفه ای برای حجاب ندارم به حسب اجبار و موقعیت اینو پوشیدم است در سکانسهای سریع و تند با متن موزیک تند زمینه فیلم چند نما از خط و خالهای رو دست دختر و و نمایی از ماشین نگار - چشمان نگار- گرفته میشه که میخاد از شروع و اغاز هدف دختر بگه البته به سبک فیلمهای اکشن امریکایی ...
در یک سکانس نگار با پسری به نام کامران (امین حیایی) ظاهران کاملان بر حسب تصادف اشنا میشه و طی دعوتی که از طرف دختر میشه به دفتر شرکت پدر دختر میرن و بعد فیلم بعد از گفتگویی پرش میکنه به صحنه ازدواج بین دختر و پسر و شروع یک زندگی سر شار از عشق به ظاهر البته که دوامی نداره و شخصیت باطنی کامران در اولین سکانسهای زندگی مشترک مشخص میشه شخصیت بی تفاوت و بی احساس و پول پرست و تهی از شخصیت انسانی رو نشون میده یک صحنه از فیلم کامران به خاطر انداختن نخ دندونش میخاد نگار رو با سیخ کتک بزنه البته این کامران هدف مقدسی داره در حقیت خرج مادر و خواهرش رو در ایران تامین میکنه که نشون میده راه فدای هدف شده و در مقابل شخصیت نیما( پارسا پیروز فر) انسانی سرشار از احساس با شخصیت و موقر و مودب رو نشون میده شخصیت ارمانی و دلخواه خانومها و و این تفاوت شخصیتی بسیار بارز بین دو دوست در مقابل چشمهای نگار قرار میگیره و ظاهرا بر حسب کششی که انسان به سوی خوبی داره نگار خانوم فیلم عشقی پنهان به شخصیت نیما پیدا میکنه .... فیلم رو تعریف نمیکنم فقط به نکاتی چند اشاره میکنم که بطور مستقیم و غیر مستقیم ارزشها اعتقادات و فرهنگ ایرانی رو زیر سوال میبره
لوکیشن فیلم در دبی هستش که کارگردان دستش کاملا باز باشه برا پخش اهنگ و ...
شاید فیلم توهین وقاحت امیزی به فرهنگ ایرانی و در وحله دوم اعتقادات ایرانیها داره یه جایی از فیلم از عشق اساطیری مجنون و فرهاد سخن گفته میشه حتی در یک سکانس فیلم کازابلانکا نشون داده میشه و از یک عشق متمدن و ارمانی غربی صحبت میشه و وقتی نگار به کامران میگه که این بهترین فیلم دنیاست کامران در عین بی علاقگی که ظاهران از نداشتن سطح درک برای فهم عشق مطرح در کازبلانکا هست میگه من بهترین فیلم رو تایتانیک میدونم که با توجه به دیالوگی مبنی بر بی فرهنگی کامران که نگار بعد از اون عنوان میکنه داشتن علاقه به عشقی که در تایتانیک مطرح شده رو سطحی و بی ارزش میدونه شاید هدف نویسنده اینکه بگه که در حقیقت کامران(نمادی از مرد ایرانی ) چیزی از عشق نمیفهمه ... و در حین فیلم پرده از طرح بازی غیر انسانی و اخلاقی که صرفا به خاطر پول انجام گرفته پرده برداشته میشه و شخصیت واقعی نیما که د ر حقیقت همون کسی که از عشق اساطیری دم میزنه پرده برداشته میشه و در حقیت کذب محض این عشق ها هم مشخص میشه(فیلم این نوع عشق رو دروغ و مایه ای برای سرکیسه کردن بیان میکنه) تو این فیلم غیرت و تعصب ایرانی ها هم به مضحکه گرفته میشه در حقیقت نه عشق زن و مرد در یک خانواده ایرانی رو بی بنیاد میدونه دخترا به خاطر نیاز به احساسات و درک از طرف شوهر ازدواج کردند که اگه بی توجهی به اونا بشه به سرعت جذب غریبه میشن و در تن به تخلیه احساسات و در خیانت به شوهر ناگریز هستند حتی اگر این عشق نزدیکترین دوست شوهر باشه بازم مهم نیست تو این فیلم جنس زن رو پر از احساسات احمقانه میدونه و جنس پسرم اماده سو استفاده در یک سکانس که گوهر خیر اندیش شوهر رو درحقیت نوکری میدونه برای خدمت علی الظاهر دلیل اینکه کامران زن پیری مثل ماهرخ رو انتخاب کرده صرفا پول بوده در سکانسی که در رستوران کامران گرفته میشه کامران دلیل بی رونق بودن رستوارنشو سرو نکردن شراب برای ایرانیها میدونه انگار که ایرانی ها اغده ای دیرینه برای نوشیدن شراب دارن که حاضرن براش از کشورشون سفر کنند و برن تو یه کشور عربی تا به این لذت برسن توهین وقیحانه به عقل ایرانی که ظاهرن بر اثر اعمال محدودیت ها ایجاد شده .........

و فیلم در سکانسهای بی پرده از گذشته این دو دوست پرده برمیداره که ظاهران شغل این دو تا دوست سرکیسه کردن دخترا بوده و معلوم نیست چرا کامران به خاطر هدف انسانی که داره غیر انسانی ترین راه رو انتخاب کرده ظاهرن هیچ نوع قدرت تشخیصی نداره و یا اگه داره جامعه اونو مجبور به انجام چنین رفتاری کرده فیلم هیچ نگاه روانکاوانه ای به شخصیتهای مرد نداره و تنها به بیان رفتارهای ضد ارزشی میپردازه نگاهی که نتیجه گیری میکنه از رفتار اقلیت به فرهنگ اکثریت میرسه و از حادثه ای سخن میگه که ظاهرن به هیچ وجهی قابل کنترل نیست و در پایان نیز هر سه شخصیت فیلم رو به کام مرگ میبره فیلم حتی هیچ نقطه تکنیکی نداره فیلمنامه در پایان حتی روند منطقی خودشو از دست میده و انگار که اتفاقی باید بیفته میفته فیلم عاری از هر گونه هنر سینمایی هست ولی از الفاظ رکیک و نشون دادن بی پرده قمار و دیدن صحنه خیانت نیما به زن کامران توسط کامران و حتی فیلمبرداری برا تلکه کردن که نهایت بی غیرتی مرد رو نشون میده – سرشاره در اخرین سکانس که به نظرم مضحک ترین سکانس فیلم هستش که نویسنده فیلم نامه معلوم نیست اونو بر چه اساسی نوشته ماشین نگار توسط بمبی که توسط نیما جاسازی شده منفجر میشه و این وسط نگار هم در اتش کینه خودش میسوزه ظاهرا نویسنده هیچی بهتر از این به نظرش نرسیده و ترجیحا فیلم با یه سکانس رایج فیلم هندی تموم میشه ..
باعث تاسفه که صحنه سینمای ما باید شاهد همچین فیلمی باشه و این فیلم اکران عمومی پیدا کنه تنها تاثیری که این فیلم بر روی ببیننده میذاره حس شک و تردید و تنفر نسبت به محیط اطرافش هست نتیجه گیری از جزئ برای کل جالبه که با وجود اینهمه فیلم نامه خوب و وجود کارگردانهای خوب که معلوم نیست چرا و طبق چه سیاستی کنار رفتند سینمای ایران شاهد فیلمهای سبک بی مایه و حتی موهن باشه .. فیلم فقط از معروفیت شخصیتهای معلومه که پسوند همچین سیاسیتی هم ساخت فیلم سیصد در امریکا باشه و نمیدونم تا کی باید شاهد توهین به فرهنگ و افکار ایرانی باشیم.

                                                                                                               

فیلم «نقاب» مسلما با بازیگرانی که برای ایفای نقش‌هایش انتخاب شده یعنی پارسا پیروزفر ، امین حیایی ، شریفی‌نیا ، درصدد جلب گیشه بوده است ، هرچند با کپی میلیونی این فیلم قبل از اکران فیلم ، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به فروش فیلم وارد آمد. حذف شدن بعضی از سکانس‌ها هم باعث می‌شود ، تماشاگر ، دیدن نسخه تعدیل‌نشده را ترجیح بدهد.

بین ساخت و اکران این فیلم ، سه سال وقفه افتاده است ، «نقاب» در ابتدا قرار بود  عنوان‌های «پوکر» یا «شطرنج» داشته باشد که با این اسامی موافقت نشد.

در معیارهای ایرانی ، فیلمنامه فیلم ، نقطه برجسته آن است و چیزی که فیلمنامه را برجسته می‌کند ، تعلیق و پیش‌پینی‌ناپذیر بودن داستان ان تا نیمه فیلم است. اما متأسفانه در نیمه دوم فیلم نویسنده فیلمنامه-قاسم‌خانی- داستان را دچار آشفتگی کرده و در انتها ، این آشفتگی و غیرمنطقی بودن فیلمنامه به اوج خود رسیده است.

 فیلمنامه و نوع بازیگری نتوانسته ، کاراکتر یک خواهر انتقام‌جو را به درستی به تصویر بکشد.

داستان فیلم گستاخانه انتخاب شده است. عشق یک زن شوهردار به مردی دیگر که در نیمه اول شاهد آن هستیم. اما همین موضوع ممنوعه باعث می‌شود که مخاطب حدس بزند باید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد و روال داستان ناگزیر ، نباید به همین شیوه پیش برود.

 بازیها چندان برجسته نیستند ، به جای سارا خوئینی‌ها می‌شد از بازیگر تواناتری متناسب با نوع نقش استفاده کرد ، در فیلم به روال نقش‌هایی که قبلا خوئینی‌ها بازی کرده تأکید بیش از حد روی چشم و ابرو شده است!


شنبه 83/10/19 ساعت 1:47 عصر
<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اخبار سینمایی
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
42046 :کل بازدیدها
6 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
سینما
سالار ملک نیا
من ...........................
حضور و غیاب
لوگوی خودم
سینما
لوگوی دوستان
لینک دوستان
هری پاتر
مصاحبه
زندگی نامه
اشتراک
 
آرشیو
تابستان 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1384
زمستان 1383
طراح قالب